ای کاشکی ز مادر گیتی نزادمی


یا پس چو زاده بودم جان را بدادمی

چون زادم و ندادم جان آن گزیدمی


کاندر دهان خلق به نیکی فتادمی

نیکو چو نیست یافتمی باری از جهان


آخر کسی که رازی با او گشادمی

امروز بس زدی پس و بسیار بدترم


فردا مباد گر بود او من مبادمی